از ترکه میپرسن آقا نظرت راجب به خدا چیه؟ میگه خدا خوبه، مهربونه، بزرگه، خالق جهانه. ابوالفضل نگهدارش باشه!
زن ترکه پنج قلو زاییده بوده و هر کدوم از بچههاش یه رنگی دراومده بودن! ترکه میره دکتر ببینه علتش چیه.
دکتره میگه زن شما به جای قرص ضد حاملگی، اسمارتیز خورده!
یادم باشه که یادت باشه که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری که یادم بیاری که همیشه به یادتم و
یادت هیچوقت از یادم نمیره.
این رو یادت نره
به ترکه میگن میدونی اولین حیوونی که به مکه رفت چه حیوونی بود؟ میگه هاج زنبور عسل!
یک روز یه ترکه میره کارت پستال فروشی و میگه آقا کارتی دارین که روش نوشته باشه تو تنها عشق منی؟ یارو میگه بله.
میگه پس لطفا 16 تا بدین!
یه روز یه ترکه از یه پسره میپرسه بچه کجایی؟ میگه بچه امام حسین. ترکه میزنه زیر گریه و پسره رو بغل میکنه
میگه علی اصغر چه بزرگ شدی!
ترکه از آخونده میپرسه با کفش هم میشه نماز خوند؟ آخونده میگه نه برادر، نمیشه.
ترکه میگه ولی من خوندم، دیدی دروغ گفتی؟!
*یه روز یه مورچه با یه فیل ازدواج می کنن دو روز بعد فیله میمیره .مورچه برمیگرده میگه: دو روز زندگی کردیم
حالا یه عمر باید قبر بکنم!
*کلاغه میشینه رو سر آخونده میگه اااااااااااااااااااا سند باد جونم! چقد بزرگ شدی.
یه روز یه تهرانی به یه اصفهانی میگد راست مگند اصفهانیا به خراشون میگند آمو؟
اصفهانیه هم خیلی خونسرد میگد آره آمو!!
چه خوب است وقتی که صبح زود تنها از خواب بلندشوی و مجبور نباشی به دیگران بگویی دوستشان داری وقتی که دیگر دوستشان نداری.
تاکه بودیم نبودکسی کشت ماراغم بی همنفسی تاکه رفتیم همه یار شدند خفته ام وهمه بیدارشدند قدرآییینه رابدانیم چوهست نه درآن وقتکه اقبال شکست
من یه لیوان چای داغ رو به تو ترجیح می دم . چون چای فقط زبونم رو می سوزونه . ولی تو دلمو
قلب پسرا مانند پارکینگی است که هیچ گاه تابلوی ظرفیت تکمیل برای ان نصب نمیشود
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود
در همه عالم گشتم و عاشق نشدم
تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
عشق شاید زود تو را عاشق و دلتنگ کند اما هرگز تو را سیر نمی کند.
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
من خوشبختم! چون حق انتخاب! دارم بین یک بسته بهمن کوچیک و ? نخ وینیستون! وای دارم می میرم از آزادی و داشتن حق انتخاب! امیدوارم همه به این سطح از دموکراسی و حق انتخاب! برسند
خدایا چگونه باور کنم که یک خواستن اینگونه مرا آزار می دهد؟خواستنی که تمام وجودم را تسخیر کرده است و عقلم را زایل! اگر او می دانست که من چقدر دوستش دارم،شاید خود را خدای زمین تصور می کرد! دلم دیگر از آن من نیست و به من اعتنایی ندارد،فکرم یارایم نیست ،فقط می دانم با بودن او همه چیز دارم و با نبودنش مرده ای بیش نیستم. پش ای بهانه های خواستن من باش تا جانم کالبدی تازه یابد و خود را خوشبخت ترین انسان روی زمین ببینم .میدانی دیدنت همچون باغی از گله
من از تو می مردم اما تو زندگانی من بودی تو با من می رفتی تو در من می خواندی وقتی که من خیابان ها را بی هیچ مقصدی می پیمودم .....
تو تلخ ترین حرفهایت رامیزنی دنیا برایم سیاه می شود گاهی هم زمان حرف می زنیم هر دو دلخوریم تو مثل همیشه از حماقت های من و من چون از عصبانییت سر در نمی آورم به همین سادگی دعوا می کنیم ..... باز از سکوت پر میشویم حالا که هر دو ارام تر شده ایم بی بهانه می خندیم
این روزها با هر که دوست می شوم احساس می کنم آنقدر با او دوست بوده ام که وقت خیانت کردن است
چه خوب است وقتی که صبح زود تنها از خواب بلندشوی و مجبور نباشی به دیگران بگویی دوستشان داری وقتی که دیگر دوستشان نداری.
تاکه بودیم نبودکسی کشت ماراغم بی همنفسی تاکه رفتیم همه یار شدند خفته ام وهمه بیدارشدند قدرآییینه رابدانیم چوهست نه درآن وقتکه اقبال شکست
بی معرفت شدی . محل نمی ذاری . اس ام اس نمی دی . خودت رو واسه من می گیری . این همه بی محلی واسه چی ؟؟ حالا خوبه که فقط عکست رو چی توز هستش ...
اینو واسه تو فرستادم . اره واسه تو . چیه ؟؟؟ چرا اینور اونور نگاه می کنی ؟؟؟ باور کن واسه تو فرستادم . اخه مگه به جز تو اسکل دیگه ای هم اونحا هست ؟؟
اشکی که بی صداست / پشتی که بی پناست / دستی که بسته است / پایی که خسته است / دلی که عاشق است / حرفی که صادق است / شعری که بی بهاست / شرمی که اشناست / دارایی من است / ارزانی شماست
من یه لیوان چای داغ رو به تو ترجیح می دم . چون چای فقط زبونم رو می سوزونه . ولی تو دلمو
قلب پسرا مانند پارکینگی است که هیچ گاه تابلوی ظرفیت تکمیل برای ان نصب نمیشود
میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بازیا از چشمت جاری میشه
جایزه تبرک در قزوین ... یک سال استفاده رایگان از حمید ...!!!!
امروز روزه نگرفتم .... باید 60 نفر رو سیر بکنم ... 59 نفر رو کردم ... امشب کجایی جیگرم ؟؟؟
مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند.
گلهای یاس تو باغچه غروبا بونه میگیرن همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست
کاش می شد عشق را ابراز کرد یا که عشق را با سحر اغاز کرد لحظه به لحظه دم به دم ساعت به ساعت خواهمت گر خوشم یا نا خوشم در هر دو حالت خواهمت
اگه تو کوچه پس کوچ های دلم گم شدی.دنباله کسی نگرد که آدرس بهت بده چون غیر از تو کسیی اونجا نیست
ای نگاهت نخی از مخمل وابریشم.....چندوقتی است که به تو میاندیشم
به تو اری به همان منظر دور......به همانسبز صمیمی به همان باغ بلور
می رسد روزی که بی من روزها رو سر کنی
می رسد روزی که مرگ رو باور کنی
می رسد که تنها در کنار قبر من شعر های کهنه ام رامو به مو از بر کنی
همیشه بودی و هستی انتخاب اخرینم!
من میخوام با تو به فردا برسم تو بهار به شب یلدا برسم!
گل یکدونه ی گلدون بلور زندگی
چی دارم برات به جز یه عالمه شرمندگی!
اینو میدونن تودنیا همه
هرچی از تو بنویسم کمه
گفت : عاشقی مرد ، بیا به یادش لحظه ای سکوت کنیم .
گفتم : اگر بخواهیم برای عاشقان سکوت کنیم ، باید عمری را ساکت باشیم ...
Love مخفف عبارات:
Lake of sorrow (دریاچه ی غم)
Ocean of tears (اقیانوس اشک)
Valley of death (دره مرگ)
End of life (آخر زندگی)!